loading...

(: Me :)

بازدید : 334
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 12:38

جهان تسلیم ملال بود.ابرهای خاکستریِ نیمه‌جان خیره بودند به گیاه غمی‌که زیر خاک قد میکشید.سلول‌هایش سمفونی پنجم بتهوون را مینواختند و ریشه‌هایش به زمین رقص سماع می‌آموختند، جهان تسلیم بود..
ریشه‌ها زمین را شکافتند و سنگ‌ها یکصدا لبیک گفتند.غم پیامبری شد مطرود و پیروانش سنگ و خاک
آیه‌‌ی هجر و رنج و تباهی خواند و آسمان بارید، غم خندید و گل‌ها یکی یکی از میان ریشه‌هایش جوانه زدند، زمین سبز شد..غم همچنان غم بود، معطر به عطر یاس و نرگس، پیچیده در جامه‌ای از رنگ
آب سجده کرد و زمین را در آغوش کشید، فرو رفته در بطن هر سنگ و رسوخ کرده در جان هرگیاه..غم بلندتر شد، دست نوازش بر سر ابر کشید.هنگامه‌ی باد از راه رسید و ابرها را به هم کوفت، صاعقه‌ای شد بر زمین در آغوش گردبادی عظیم
و در آن هنگام عزراییل مشتی از خاک را با آب باران در آمیخت، ما پیروان غمیم، پناه میبریم از حزن به حزن، از دلبستگی به دلبستگی..عشق و امید و لبخند و کلمه به ما رسید، به ما که از غمیم و به غم بازمیگردیم

سه روش و راه زیبا برای بیان عشق به کسی که دوستش داریم! (پنجشنبه ها با پريسا - 85)
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی